"تردید"

بوتیمار و دریای شور
قایق های سراسیمه در مد
و لباس های من که
از قماش برنج!
از من جزر نمی توانی بگیری ماه نحیف شبهای تابستان!

بوسه های هرزه ی حلقه ی مفقود!
از کدام سمت معما شکل می گیری؟ که نمی بینم که
پیراهن ام از کدام سوست؟!

پارو زنان تو ام
با آمدن های پی درپی
در کناره ی ساحل شورت
ای طعم گریه ی بی هوا در دمِ گسِ شالی!

بگریز!
ستاره ها از شب رمیده اند.

پی نوشت:
از پی کلمات پرتاب شده در حجم جمجه ام زاییده شد این نوشته.
و از دردی که تیر می کشد حفره ی میان سینه ام را.
شاید هم این واژه های سر راهی را چسبانده ام به پیشانی ام که از خانه ی کوران اگر کسی آمد راه را گم نکند!
بی هیچ کنایه ای ...

پنجاه و دوم/ بهار/

در آستانه ی دریا
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
jalebe ke hanooz minevisi rafigh rooz haaye ghadimi.
jalebe ke hanooz link neveshte haye ghadimi man ham injast.: boland ke fekr koni...
sinagoone.