در من دیوی هست که با هر طپش قلب ام
برای گریز، فریاد می زند
و طوفانی
که یادها را می برد و نام ها را می تاراند
و حقیقتی که می گوید:
آی زن گذر کرده از تاراج تابستان!
عشق تنها زمزمه می کند
ولی درد همیشه
نعره می کشد.

بیست و دوم/بهار/هشتادوهشت
5 Comments:
Anonymous کژال said...
صدای غالب نعره که سایه می گسترد بر وهم خالی زمزمه... چرا؟؟

Blogger mo.mad said...
اووووووووی..اونم چه دیوی
:p

Blogger shafagh said...
درد نعره میکشد اما گوشها سنگین است
و عشق زمزمه می کند اما گوشها تیز اند

Anonymous ماه‌نويس said...
تو گفتي آي زن گذر كرده از تاراج تابستان!
من گفتم هاي خزان خيره‌سر خواهش!
خمارم
هواي باران دارم.
تگرگي و ...

لينك شدي ماناي عزيز.

Anonymous کژال said...
داشتم به سوالت فکر می کردم و خرج زندگی. خیال می کنم بستگی به زندگیش داره. و این که چقدر شوق زندگی داشته باشی. شاید اونقدر ها هم نیارزه ... نمی دونم