تسلسل در عشق
در آمد

آنها که خالص اند ستاره های دنباله دار را – اگر فشار الکل اجازه دهد- از پشت شیشه ی کدر نگاه می کنند. آرزو می کنند و دروغ می گویند .
زن های سی ساله کمی ساده ترند! هنوز باور می کنند!
بله! حق با شماست! می شود یک زن سی ساله را عاشق کرد.
می شود با زنی سی ساله خوابید.
می شود در تختی تنگ برای تک تک سلول های تشنه اش قربانی داد.
اما نه مثل یاس هایِ سر راهی ِ همیشه مست، که پیچک از سرِ عادت، دست در کمرگاه لطیف شان می برد و خشونت اش تن نرم شان را آزرده می کند.
می شود از چشم های یک زن سی ساله ،از صدای دورش از آن سوی خط یا ازنفس های بلندش از این سوی تخت فهمید ، نه در رقص تن ها میان سایه های روی دیوار،و نه در خِلال نفس های بریده از هجوم هیجان و بالا رفتن از ارتفاع حظ ،
که جائی فراتر از برخورد نوع اول، دوست ات می دارم گفتن اش یعنی چه؟!

بیست و دوم/بهار/هشتادوهفت
7 Comments:
Blogger mo.mad said...
اومم... منظورت کدوم زن سی ساله ست؟

Blogger mo.mad said...
من و تو دیگه باید بف فکر آخرتمون باشیم ماناجون... این حرفا دیگه به مون نمیاد

Blogger shafagh said...
زن 30 ساله که قربونت برم من
من 32 ساله بهت میگم که دهه سوم زندگی یعنی همش سوال
سوالهای بدون جواب
دستت دارم ها هم
بیخیال

Anonymous ماه‌نويس said...
يكي زير گوشم مي‌گه بايد تو را لينك كنم. نمي‌دانم انگار يك‌جاهايي شبيه مني. كم اما هستي به‌هرحال.

Blogger mo.mad said...
فک کنم اون ناشناسه که کامنت بی ادبی گذاشته تو باشی. هوم؟ خب من هرچی فکر کردم به سوال بنیانی شفق مبنی بر تفاوت وجودی دو تا وبلاگ، به پاسخ قانع کننده ای نرسیدم. بعد واسه همین اون یکی رو حذف کردم و پست هاش رو هم اکسپورت کردم تو هیروگلیف

Anonymous Anonymous said...
من

Anonymous کژال said...
چقدر می فهمم آن خط آخر را