از تو نمی هراسم....
از غرق شدن در دریا...
از قدم زنی در تالار صاعقه هائی که بر سر و جانم فرود می آیند......
از تو نمی هراسم...
بلای ناتمامت را بباران
... من از خدای پوشالین تو نمی هراسم...
من از قهرش.. من از انتقامش... من از صدای هراسناکش...
من از برق شمشیر آخته اش...
من از پروردگاری که زور می گوید....
من از خداوندی که فرامینش بوی خشم می دهد....
من از معبودی که پشت ابرها پنهان می شودو بر فرق بندگانش بلا می فرستد نمی هراسم...
من از خدای تو بی زارم....
بگو اگر میتواند مرا زیر و زبر کند..
...........
من از خدای ناتوان تو که هیچ فرزندی ندارد نمی هراسم.....
من از او که قربانی را می پذیرد و بوی خون کیفورش می کند....
وای....
چه خدای ذلیلی!....
.... دلم به حال خدای ناتوان ات می سوزد....
....
[url=http://kcezvatz.com/util/yqbf.html]My homepage[/url] | [url=http://bvhwdqzl.com/yfjt/ionn.html]Cool site[/url]
http://kcezvatz.com/util/yqbf.html | http://pkffwtkh.com/vtel/qygb.html
[url=http://sukxkpkg.com/xitr/kntl.html]My homepage[/url] | [url=http://jxntkceu.com/ytml/nwcj.html]Cool site[/url]
My homepage | Please visit
http://sukxkpkg.com/xitr/kntl.html | http://bajakipw.com/uhoy/tyav.html