از تو نمی هراسم....
از غرق شدن در دریا...
از قدم زنی در تالار صاعقه هائی که بر سر و جانم فرود می آیند......
از تو نمی هراسم...
بلای ناتمامت را بباران
... من از خدای پوشالین تو نمی هراسم...
من از قهرش.. من از انتقامش... من از صدای هراسناکش...
من از برق شمشیر آخته اش...
من از پروردگاری که زور می گوید....
من از خداوندی که فرامینش بوی خشم می دهد....
من از معبودی که پشت ابرها پنهان می شودو بر فرق بندگانش بلا می فرستد نمی هراسم...
من از خدای تو بی زارم....
بگو اگر میتواند مرا زیر و زبر کند..
...........
من از خدای ناتوان تو که هیچ فرزندی ندارد نمی هراسم.....
من از او که قربانی را می پذیرد و بوی خون کیفورش می کند....
وای....
چه خدای ذلیلی!....
.... دلم به حال خدای ناتوان ات می سوزد....
....
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
Great work!
[url=http://kcezvatz.com/util/yqbf.html]My homepage[/url] | [url=http://bvhwdqzl.com/yfjt/ionn.html]Cool site[/url]

Anonymous Anonymous said...
Well done!
http://kcezvatz.com/util/yqbf.html | http://pkffwtkh.com/vtel/qygb.html

Anonymous Anonymous said...
Good design!
[url=http://sukxkpkg.com/xitr/kntl.html]My homepage[/url] | [url=http://jxntkceu.com/ytml/nwcj.html]Cool site[/url]

Anonymous Anonymous said...

Anonymous Anonymous said...
Great work!
http://sukxkpkg.com/xitr/kntl.html | http://bajakipw.com/uhoy/tyav.html